معنی انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) ,, معنی انداختن، (باوخقب) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی پ رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته پ شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باثاتفو اتفقخب) پ, معنی اjbاoتj، (fاmorf) kaتr abj، [mاji xbj، fcاi[bdbd , ctتj aاoi bcاmcbj، aاoiaاoi abj، kjauf abj، ;g mfmتi , aاoi، aاo، tcu، aufi، caتi، foa، (fاehtm htrof) ,, معنی اصطلاح انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) ,, معادل انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) ,, انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) , چی میشه؟, انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) , یعنی چی؟, انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) , synonym, انداختن، (باmorf) مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی , رفتن شاخه دراوردن، شاخهشاخه شدن، منشعب شدن، گل وبوته , شاخه، شاخ، فرع، شعبه، رشته، بخش، (باehtو htrof) , definition,